بررسی ویژگی های شورای عالی فضای مجازی در گفت وگو با اولین رئیس سازمان نظام صنفی رايانه اي
هفته پیش پروندهای مفصل در خصوص تشکیل شورای عالی فضای مجازی منتشر کرد که انعکاس گستردهای داشت. فارغ از اینکه بازخوردهای آن پرونده چه بود باید بگویم تمام تلاش ما معطوف بر این بود و هست که هر چه جوانب مختلف این شورای عالی را که عملا همتراز با شورای عالی انقلاب فرهنگی است و توانایی قانونگذاری دارد بررسی و شفافسازی کنیم.
هفته پیش پروندهای مفصل در خصوص تشکیل شورای عالی فضای مجازی منتشر کرد که انعکاس گستردهای داشت. فارغ از اینکه بازخوردهای آن پرونده چه بود باید بگویم تمام تلاش ما معطوف بر این بود و هست که هر چه جوانب مختلف این شورای عالی را که عملا همتراز با شورای عالی انقلاب فرهنگی است و توانایی قانونگذاری دارد بررسی و شفافسازی کنیم.
در همین ابتدای راه هر آنچه را که گمان و احتمال میرود از جمله آسیبهای چنین شورایی را بازگو کنیم و نقاط قوتش را عیان سازیم. برای این منظور با افراد بسیاری تماس گرفته شد تا نظرات خود را در اختیار ما قرار دهند؛ برخی در پاسخ اعلام کردند که زود است باید صبر کرد و دید. برخی دیگر نیز شأن تشکیل این شورا را به گونهای میدانستند و معتقد بودند که نیازی ندارد یا نباید مورد نقد قرار گیرد.
در نهایت امیرحسین سعید نایینی اولین رئیس سازمان نظام صنفی رايانهاي پیشنهاد ما را قبول کرد تا در قالب گفتوگویی صریح به چرایی تشکیل شورای عالی فضای مجازی بپردازیم. قاعدتا این فضا همچنان پابرجا خواهد بود تا در این مورد بیشتر بنویسیم و بیشتر بدانیم. از شما هم برای تداوم این کار دعوت میکنیم.
جناب آقای سعیدی همانطور که میدانید با حکم مقام معظم رهبری شورای عالی فضای مجازی همتراز با شورای عالی انقلاب فرهنگی تشکیل شده است. شما دلیل تشکیل این شورا در چنین سطحی را در چه میدانید؟
میخواهم صحبتم را با فرمایشی از حضرت امام (ره) آغاز کنم که میفرمایند با ولایت فقیه کشور هیچ وقت به بنبست نمیرسد. البته در کشور ما که مسائل سیاسی پررنگتر از سایر مسائل دیده میشود شاید از این کلام در منازعات سیاسی بیشتر استفاده شده باشد ولی از آنجایی که علیرغم تاثیرات فرهنگی امنیتی و اقتصادی فناوری اطلاعات جنس این فناوری همانطور که از نام آن پیداست یک موضوع فنی و تکنولوژیک است پس ورود مقام معظم رهبری و استفاده از اختیارات ولایت فقیه برای شکستن بنبستهای تکنولوژیک موجود در این عرصه بسیار ستودنی و قابل تقدیر است.
پس شما فلسفه تشکیل شورا را مرتبط با بنبستهای تکنولوژیکی میدانید؟
بله، همانطور که میدانید در چند سال گذشته و همزمان با رشد روزافزون بهکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات بخشی از بدنه دولت در وزارت ICT با طرح موضوع مرتبط بودن ظرفیت پهنای باند اینترنت با مسائل فرهنگی نگرانیهایی را در ذهن تصمیمگیران ارشد کشور ایجاد کرده و پس از آن محدود کردن سرعت اینترنت را به ميزان ۱۲۸ کیلوبایت را اجرا کردند.
البته همان زمان هم بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران معتقد بودند سرعت مذکور میتواند تمام مضار و اثرات تخریبی اینترنت نظیر دسترسی به سایتهای ضدفرهنگی و ضداخلاقی را به جامعه منتقل کند ولی متاسفانه این محدودیت در سرعت مانع از نقش پررنگتر این فناوری در توسعه کشور و استفاده از آن در اموری نظیر دورکاری خواهد شد که متاسفانه با بیتوجهی مدیران وقت وزارت ICT به هشدارها موضوع محدودیت سرعت اینترنت به یک بنبست تبدیل شد.
اما همانطور که میدانید در وقایع مربوط به انتخابات سال ۸۸ موضوع سرعت اینترنت به مقولهای امنیتی تبدیل و حتی در روزهایی امکان استفاده از اینترنت بسیار محدود و حتی قطع شد؟
همانطور که خودتان میدانید مسائل امنیت ملی در هر کشور و در هر زمان از بالاترین اولویتها برخوردار است، پس هر گاه ایجاب کند مسوولان مربوطه حتی از قطع سرویسهای مهمتری از اینترنت هم ابایی ندارند؛ که کار درستی هم است و همانطور که خودتان گفتید آن زمان که لازم بوده نسبت به قطع سرویس اقدام کردهاند پس اگر زمانی آن سرویس قطع نشده است یعنی شرایط عادی و استفاده از اینترنت خطری برای امنیت ملی محسوب نمیشود. پس اگر چیزی خطری محسوب نمیشود کند یا سریع بودن آن هم به طریق اولی خطری ندارد.
البته باید گفت بعضی از مدیرانی که به تعهدات خود مبنی بر افزایش ظرفیتهای ارتباطی و پهنای باند در کشور عمل نکردهاند از اینکه موضوع اینترنت رنگ و لعاب فرهنگی و امنیتی به خود بگیرد خوشحال شده و خود نیز در دامن زدن به آن نقش داشتهاند.
پس به نظر شما مقام معظم رهبری فقط برای شکستن بنبست محدودیت سرعت اینترنت شورایی در این سطح تشکیل دادهاند؟
به هیچ عنوان. حتما شما عبارت «کلاف سردرگم» را شنیدهاید. منظور من این است که با محدودیتهایی که در حدود شش سال پیش از سوی وزارت ICT بر سر راه رشد طبیعی استفاده از این فناوری در کشور ایجاد شد، شرایطی را فراهم کرده است که رشد استفاده از این فناوری همسطح و همتراز با دیگر فناوریها نبوده، پس لازم بوده است که شورایی در سطح بسیار بالا و با قدرت تواما قانونگذاری و اجرایی نسبت به رفع عقبماندگیها اقدام کند.
به نظر شما این عقبماندگیها در چه زمینههایی روی داده است؟
با کمال تاسف باید گفت در همه زمینههای این فناوری.
اینکه میگویید در همه زمینهها شاید برای برخی از خوانندگان اغراقآمیز جلوه کند. به جزییات اشاره کنید.
ببینید سالهاست که به بهانه مسائل فرهنگی اینترنت را محدود کردهاند. خب سوال این است که در این چند سالی که اینترنت محدود بوده است آیا از فرصت بهوجودآمده (به زعم خودشان) استفاده کرده و نسبت به ایجاد محتوا اقدام کردهاند؟
آیا واقعا ضعف ما در فضای مجازی ناشی از مسائل زیرساختی نظیر سرعت است یا کمبود محتوا که لازمه مقابله با تهاجم فرهنگی است؟ دوست دارم از مسوولان امر اعم از شورای عالی اطلاعرسانی و دیگران سوال کنم که در مواجهه با تهاجم فرهنگی در فضای مجازی که این هم روی آن مانور میشود در طول شش سال گذشته چه اقدامات مشعشعی صورت گرفته است؟
یا در مقوله موضوعات امنیتی آیا صرف محدود کردن سرعت اینترنت معضلات امنیتی را حل کرده است؟ مگر با همین اینترنت کمسرعت آشوبهای سال ۸۸ را از خارج از کشور رهبری نکردند؟
مگر مسائل امنیتی ریز و درشتی که در بانکها و نظایر آن وجود دارد در سایه پایین بودن سرعت اینترنت حل شده است؟
پس اگر واقعبینانه نگاه کنیم میبینیم که متاسفانه میزان سرعت اینترنت رابطه معنیداری با معضلات فرهنگی، امنیتی و اقتصادی در اینترنت ندارد بلکه مسوولان ذیربط باید برای اتخاذ سیاستهای منفعلانه و پاک کردن صورتمساله حضور اثربخش ایران اسلامی در فضای مجازی مورد مواخذه قرار گیرند.
چگونه است که در فضای واقعی مسوولان توانستهاند نقش شماره یک ایران در تحولات منطقهای و حتی جهانی را به منصه ظهور برسانند ولی در فضای مجازی به جای حضور فعالانه و تاثیرگذار از آنچنان انفعالی برخوردار بودهایم که امکان ارتباط را به حداقل رسانیدهایم. آیا این ناشی از آن نیست که آنهایی که باید به مسوولیتهای خود عمل کنند، عمل نکردهاند؟
اما واقعیت دیگری هم وجود دارد؛ برخی مسوولان در گفتههای خود IT را از لحاظ اهمیت همتراز با انرژی هستهای میدانند.
دوصد گفته چون نیمکردار نیست. در اینکه فناوری اطلاعات دارای اهمیت بسیار زیادی است شکی نیست اما طرح اینگونه عبارات این مفهوم را در ذهن تداعی میکند که چگونه است ملت رشید ایران علیرغم دشمنیها و کارشکنیهای آمریکا و دیگر قدرتهای استکباری توانسته است به انرژی هستهای دست یابد اما در حوزه فناوری اطلاعات که دشمن خارجی هم در بین نبوده است نتوانسته است به جایی که در شأن ملت ایران است برسد. آیا میتوان گفت که برخی مسوولان دانسته یا نادانسته نقش همان دشمن خارجی یا حتی بدتر از آن را در راه توسعه IT در کشور ایفا کردهاند؟
آقای سعیدی شما از یک سو تشکیل شورا را یک تصمیم تحسینبرانگیز میدانید اما از سوی دیگر مسوولان مربوط که عضو این شورا نیز هستند را به باد انتقاد گرفتهاید، به نظر شما آیا صرف تشکیل شورا همه مشکلات را حل میکند؟
خیر، قطعا اینطور نیست، تشکیل شورا یک شرط لازم برای حل معضلات و بنبستهای موجود بر سر راه توسعه IT در کشور بوده است. این شورا هم مثل نهادهای دیگر از افراد تشکیل شده است. نتایج و عملکرد شورا به میزان همت و توجه آنها بستگی دارد و چون این افراد هیچ کدام معصوم نبوده و در مسوولیتها و مناصب دیگر خود نقاط قوت و ضعفهایی دارند با احتمال هر چند کم وجود خطا در تصمیمگیریهای آنها وجود دارد پس نباید به دلیل اینکه این شورا به دستور مقام معظم رهبری تشکیل شده است هالهای از تقدس به دور آن کشیده و آن را مصون از خطا بدانیم.
چه آنکه اگر صرف زیر نظر مقام معظم رهبری بودن مصونیتآور باشد کلیه ارکان کشور اعم از دولت، مجلس، قوه قضائیه و... زیر نظر ایشان فعالیت و مشروعیت خود را از ایشان کسب میکنند پس هیچ گونه نقدی نباید از آنها صورت گیرد مضاف بر آن ممکن است این افراد در جایگاهی دارای سوابق درخشانی باشند و در جایگاهی دیگر عملکرد مناسبی از خود به جا نگذاشته باشند. به طور مثال آقای دکتر شهریاری که از قضا از اعضای همین شورا هم است در دوران مدیریت خود در مرکز تحقیقات علوم کامپیوتری بسیار عالمانه عمل کرده و باقیات صالحات بسیاری از خود به جا گذاشتند اما همایشان وقتی در منصب دبیری شورای عالی اطلاعرسانی قرار گرفتند چون برق درخشیدند و چون رعد غریدند و کاری نکردند و واپس کشیدند.
من معتقدم حتی پیشینه و عملکرد درخشان قبلی افراد هم نباید مانع از نقد عملکرد فعلی آنها باشد که به قول حضرت امام ملاک حال فعلی افراد است.
البته این نظر شماست چرا که برخی معتقدند عملکرد ایشان در شورا در حوزه وظایف آن به دلیل فقدان همراهی دولت قابل دفاع است، با این وجود ترکیب شورا را چگونه ارزیابی میکنید؟
همانطور که میدانید در ترکیب شورا روسای سه قوه و بالاترین مقامهای امنیتی و فرهنگی حضور دارند، این کمک بسیاری میکند که با ایجاد همگرایی در نگرش تصمیمگیران ارشد بنبستهای موجود به بهترین شکل ممکن مرتفع شود. البته برخی از اعضای حقیقی شورا را میشناسم ولی از تخصص و سوابق برخی دیگر در حوزه IT اطلاع چندانی ندارم.
اما به نظر من بزرگترین نقیصه در ترکیب شورا عدم حضور نماینده بخش خصوصی است چه آنکه این نماینده میتوانست با ارائه نقطهنظرات بخش خصوصی اثرات تصمیمهای متخذه در شورا بر کسب و کار و نقشی که آنها میتوانند در توسعه IT ایفا کنند را مشخص سازد.
از آنجایی که امسال، سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی نامیده شده است، حضور نماینده کارآفرینان و صاحبان سرمایه ایرانی در شورا رهنمودهای مقام معظم رهبری را تجلی عینی میبخشید و عجیب است که سازمان نظام صنفی رایانهای کشور با داشتن هفت هزار عضو و پشتوانه قانونی محکم نمایندهای در این شورای عالی ندارد.
علت عدم حضور نماینده بخش خصوصی را آقای شهریاری به عنوان عضو حقیقی شورا در ضعیف بودن بخش خصوصی و همچنین بدون چالش یا غیربحرانی بودن تصمیمها در این بخش دانستهاند. در واقع ایشان معتقدند اعضای شورا به دلیل چالشهای فرهنگی و امنیتی فاوا از این حوزه انتخاب شدهاند و نیازی به بخشهای دیگر نبوده است؟
به نظر میرسد آنهایی که در مورد ترکیب اعضا به مقام معظم رهبری مشورت دادهاند عمق فرمایشات و منویات ایشان مبنی بر اجرای سیاستهای اصل ۴۴ قانون اساسی و توانمند کردن بخش خصوصی را درک نکردهاند زیرا مقام معظم رهبری به وضوح در سیاستهای کلی اصل ۴۴ که بعدها شکل قانون هم به خود گرفت امر فرمودهاند سالی ۲۰ درصد از بار و وظایف دولت کسر و به بخش خصوصی واگذار شود. این دستور قاطع و بدون هیچ اما و اگری و با درنظرداشت جمیع جهات از جمله توان بخش خصوصی هم در اجرا و هم در تصمیمگیریها صادر شده است. حال اگر مسوولی پس از شش سال از صدور این فرمان هنوز بخش خصوصی را ضعیف میداند شاید به نحوی دارند به عدم ایفای مسوولیتهای خود اعتراف میکنند.
با این همه اگر کسی یا کسانی در سال حمایت از کار و سرمایه ایرانی، کارآفرینان را به حساب نیاورده و نمایندهشان را در فهرست پیشنهادی معرفی نکرده یا پیشنهاد حذف آنها را داده باشند یا باید در درک فرمایشات ایشان یا در تبعیت خود از مقام معظم رهبری شک کنند.
اما در مورد ضعف بخش خصوصی باید عرض کنم که ضعف و قدرت مقولهای نسبی است یعنی اگر بخواهید بخش خصوصی ایران در حوزه IT را فرضا با یک شرکت غولپیکر جهانی مقایسه کنید قطعا بخش خصوصی ایران ضعیف تلقی میشود.
اما اگر بخواهید همین بخش خصوصی ایران را با مدیران دولتی آن مقایسه کنیم که فرضا در جایگاه حمایت از کپیرایت نشسته ولی خود حق کپیرایت تولیدکنندگان ایرانی را نقض میکنند و بخش خصوصی هم علیرغم این ناملایمات همچنان عزتمندانه به تولید میپردازند، قطعا باید از بخش خصوصی ایران به عنوان بخش خصوصی قدرتمند یاد کرد.
یا در مثال دیگر بخش خصوصی توانست نمایشگاه باشکوهی در الکامپ دهم برگزار کند. نمایشگاههای دولتی پس از آن را هم دیدهایم پس میتوان قضاوت کرد کدام قویتر است. ضمن آنكه اگر چنين چيزي كه شما نقل ميكنيد فرمايش ايشان باشد ميتوان نتيجه گرفت كه مسايل فرهنگي و امنيتي با تمام محدوديتهاي اينترنت و حتي قيمت بالاي آن عملا برطرف نشده است. زيرا به نظر من اين فهم از تشكيل چنين شورايي كه در حد قانونگذاري قدرت دارد درك بسيار نادرستي است چنانچه اين شورا صرف حل و فصل اختلاف فرهنگي و امنيتي باشد ميتوانست با جلسات داخلي حل و فصل شود.
یعنی شما فکر میکنید که مقام معظم رهبری از عدم حضور نماینده بخش خصوصی در شورا آگاه نیستند؟
بنا بر فرمایش مولای متقیان حضرت علی(ع) یکی از تکالیف شهروندان به حاکمان بیان نقطهنظرات و نواقص به آنهاست. ما وظیفه و تکلیف داریم که این نقص را اعلام کنیم و امیدواریم به اطلاع مقام معظم رهبری برسد. حال اگر ایشان دانسته از نماینده بخش خصوصی دعوت نکرده باشند که در هر حال نظر ایشان فصلالخطاب بوده و اطاعت امر ایشان بر ما واجب.
با توجه به شرایط موجود و ویژگیهایی که شورای عالی فضای مجازی دارد اساسا چه انتظاری باید از این شورا داشت؟
انتظارات را میتوان به دو دسته تقسیم کرد؛ یک انتظار از آحاد صنف و اصحاب رسانه است که کمک کنند از بهترین فرصت ایجادشده برای رفع معضلات ICT به نحو احسن استفاده شود و همه تلاش کنند با تقویت نقاط قوت و بیان نقاط ضعف در پیشبرد هر چه بیشتر اهداف شورا موثر باشند.
اما از اعضای شورا مصرانه درخواست میکنم که صداقت، شفافیت و استفاده از بخش خصوصی را سرلوحه خود قرار داده و اهداف خود را به صورت کمی بیان کنند و از بیان وعدههای واهی نظیر ۱۱ برابر شدن سرعت اینترنت و نظایر آن خودداری کنند.
تصمیمات خود را با کمال شفافیت اعلام کنند؛ مثلا اگر قرار است اینترنت قطع شود و یا پهنای باند آن به همین میزان بماند آن را با ذکر دلایل اعلام کرده و بدانند که مردم شریف ایران حتما به نظرات آنها احترام خواهند گذاشت.
نحوه اجرای تصمیمات خود را به صورت زمانبندیشده و دقیق اعلام کنند. مثلا بگویند که تا سال ۹۲ میزان سرعت اینترنت در صورت تصمیم برای افزایش به چه میزان افزایش خواهد یافت یا مثلا نقش تجارت الکترونیکي در اقتصاد به کجا خواهد رسید.
بخش خصوصی همان مردمی هستند که امام میفرمود کار مردم را به مردم بسپارید، بخش خصوصی همان کار و سرمایه ایرانی است که مقام معظم رهبری امسال را به نام آنها نامگذاری کردهاند. پس هر تصمیمی را که میخواهند بگیرند، باید اثرات آن را بر وضعیت بخش خصوصی سنجیده و پس از آن تصمیم خود را نهایی و اجرا کنند.