الیشایی: اعتبار رئیس NGO که یک نهاد مردمی است باید به اعضایش باشد و زمانی که این مسئله دولتی میشود، یعنی رئیس سازمان نظام صنفی وامدار دولتیها میشود.
الیشایی: اعتبار رئیس NGO که یک نهاد مردمی است باید به اعضایش باشد و زمانی که این مسئله دولتی میشود، یعنی رئیس سازمان نظام صنفی وامدار دولتیها میشود.
به گزارش افتانا (پایگاه خبری امنیت فناوری اطلاعات)، فرهاد الیشایی، رئیس هیئت مدیره انجمن شرکتهای نرمافزاری ایران یا همان «آشنا»ست. او همچنین از اعضای قدیمی سازمان نظام صنفی رایانهای است. الیشایی و جمعی از همفکران او چندی پیش بر آن شدند انجمنی به نام آشنا را تأسیس کنند و دلیل اصلی آنها برای این کار، وجود مشکلات متعدد در ساختار و عملکرد سازمان نظام صنفی رایانهای بود که از نگاه آنها غیرقابلحل به نظر میرسید. ما در این گفتوگو با الیشایی بر آن شدیم تا جزییات بیشتری از این مشکلات بدانیم و دلایل اعضای آشنا برای ناکارآمدی سازمان نظام صنفی رایانهای را بشنویم. او معتقد است دستهایی پشت پرده انتخابات سازمان نظام صنفی است که ترکیب هیئتمدیره را مشخص میکند و در ادامه میگوید امیدی به تغییر این شرایط ندارد. مشروح گفتوگوی ما با رئیس هیئت مدیره آشنا را بخوانید.
شما یکی از مؤسسان انجمن آشنا و از اعضای قدیمی سازمان نظام صنفی رایانهای هستید. از نگاه شما چه مشکلاتی در سازمان نظام صنفی وجود داشت و چرا امکان حل شدن آنها در چارچوب سازمان وجود نداشت و مجبور به تأسیس انجمن آشنا شدید؟ من تمایل دارم صحبت ما در راستای ایجاد همافزایی و همکاری باشد تا بیان نقاط ضعف سایر سازمانها، اما به هر حال من از سالهای ۷۳ و ۷۴ در سازمان نظام صنفی بودم که آن زمان تحت عنوان انجمن شرکتهای انفورماتیک فعالیت میکرد و پس از آن به سازمان نظام صنفی تبدیل شد. از همان زمان برای رسیدن صنف به اهدافش، سعی و تلاش زیادی کردم و در این سالها مسئولیتهای مختلفی هم داشتهام. در عین حال هم شروعکنندهٔ بسیاری از کارها در سازمان نظام صنفی بودم. اما واقعیت این است که در سازمان نظام صنفی به دلیل گسترده بودن فعالیتهایش و اینکه معلوم نیست در آن سازمان چه کسی چه کاره است و قرار است دقیقاً چه کاری بکند، اهداف گاهی اوقات متناقض میشود و معلوم نیست که قرار است چه کارهایی انجام دهند. هیچ استراتژی درست و مدونی هم در سازمان نظام صنفی وجود ندارد و هر مدیری برنامه و فعالیتهایی برای خود در نظر میگیرد. سازمان نظام صنفی رایانهای هم به دلیل داشتن پشتوانه دولتی یکسری اعضا را جذب میکند و به اجبار یکسری عضو آن هستند. من فکر میکنم اگر پشتوانهٔ اجبار و قانون را از سازمان جدا کنیم شاید خیلی از شرکتها علاقهمند نباشند عضو سازمان بشنود. دلیل این گفتهٔ من این است که سازمان در زندگی اعضایش نقش زیادی ندارد و تأثیر آن بسیار ناچیز است. اعضای سازمان میبینند که سازمان در ازای پولهایی که دریافت میکند خروجی چندانی برای اعضا ندارد. ما دلمان خوش بوده و هست که به سازمان نظام صنفی پول میدهیم و این سازمان وجود دارد. مسئله دیگر اینکه حتماً رئیسجمهوری باید حکم رئیس سازمان نظام صنفی رایانهای را امضا کند که این یک موضوع ابداعی در کشور ایران است. این مسئله که رئیس یک NGO را رئیسجمهور باید تأیید کند در هیچ کشور دیگری رخ نمیدهد. اعتبار رئیس NGO که یک نهاد مردمی است باید به اعضایش باشد و زمانی که این مسئله دولتی میشود، یعنی رئیس سازمان نظام صنفی وامدار دولتیها میشود و اگر تاکنون هم این اتفاق نیفتاده باشد بالاخره یک زمانی رخ میدهد. من فکر میکنم این قانون از کارایی و بُرش رئیس سازمان کم میکند.
این مسئله نمیتواند به عنوان یک امتیاز هم محسوب شود؟ به هر حال اینکه رئیسجمهوری حکم رئیس یک NGO را امضا میکند میتواند برای آن NGO منشأ قدرت باشد. ما تا به حال از این قدرت چیزی ندیدیم. اگر شما چیزی از این قدرت سراغ دارید یا شاهدی دارید که سازمان در این ۱۳ سال که حکم ریاستش را رئیسجمهور امضا کرده، قدرتی داشته، به ما هم بگویید. شاید این اتفاقی که میگویید به شکل اندکی وجود داشته، اما مسئله مهم این است که تأثیری در مجموعه فعالیتهای سازمان نداشته که بگوییم به دلیل اینکه حکمش را رئیسجمهوری میزند اتفاق عجیبی میافتد. تنها ثمره این اتفاق برای ما دولتی شدن است و دولت هم دوست دارد همه چیز را به خودش وصل کند و قوانینی را هم تصویب میکند که بر اساس آنها NGO ها را مقید و وابسته به خود نگه دارد. مسئله این است که بخش خصوصی هم زیر بار این کار رفته و قبول کرده که حکم رئیساش را رئیسجمهوری امضا کند. در کشور ما ۸۵ درصد اقتصاد دولتی یا حکومتی است و طبیعی است که آنها دوست دارند همهٔ بخشها را به خودشان وابسته کنند. بر همین اساس هم چنین تمایلاتی وجود دارد؛ ازجمله این تمایل که رئیسجمهوری حکم رئیس سازمان نظام صنفی رایانهای را امضا کند.
غیر از این موضوع، چه مشکلات دیگری میبینید؟ سازمان از ابتدا یک بافتی پیدا کردهاست. یک اقلیت گردانندهٔ سازمان هستند و از قبل پشت صحنهٔ سازمان هستند و امکان کوچکترین تغییری هم به سازمان نمیدهند. درواقع به نوعی آنها هستند که سازمان را تأیید میکنند که چه کسانی عضو هیئتمدیرههایشان باشند. بر همین اساس سازمان هم در همین مسیر جلو میرود و با تغییر و تحولات شرایط اقتصادی، هیچ تغییری در سازمان اتفاق نمیافتد. میبینید که رؤسا همه همرنگ هم هستند و تفاوتی بین آنها وجود ندارد و اگر هم باشد، بسیار اندک است. همان برنامهها، آییننامهها و روشهایی که ۱۲ سال پیش نوشتهاند کماکان به قوت خود پابرجاست و اجرا میشود. این در حالی است که اقتصاد ما تغییرهای بسیاری کرده است. فعالان حوزهٔ اقتصادی بسیار متفاوت شدند و نوع فعالیتها هم تغییر کردهاست. پیش از این دو بخش سختافزار و نرمافزار بود و انجمن شرکتهای نرمافزاری در سال ۷۳ شکل گرفت. هنوز هم همان داستانها تا حدودی نقش بازی میکند و این در حالی است که مختصات این بازار تغییر کرده است. یکی از نکاتی که خیلی مهم است تأثیر گروههای صنفی در سازمان است که تقریباً صفر است. فرض کنید یک کمیسیون شبکه تشکیل میدهید و این کمیسیون در هیئتمدیره، قانونسازی، مدونسازی و تغییر سیاستهای هیئتمدیره هیچ نقشی ندارد.
این روندی که اشاره کردید از ابتدای شکلگیری سازمان نظام صنفی رایانهای به همین صورت بود؟ بله.
به نظر شما در حالی که سازمان یک نهاد مردمی و متعلق به بخش خصوصی است، چرا این رویه شکل گرفتهاست؟ در حدود شاید ۱۷ سال پیش، برای شکلگیری سازمان نظام صنفی رایانهای قوانینی نوشته شد و پیش از پایان ریاستجمهوری آقای خاتمی سعی کردند که این قانون را تصویب کنند و به نتیجه برسانند. در آن موقع پیشبینی شدهبود که کمیسیونهای سازمان نقش مشورتی داشتهباشد. بعضی از مدیران هم از این مسئله استقبال کردند. اما بهتدریج که با سازمان پیش آمدیم متوجه شدیم که نقش کمیسیونها، تخصصی است و نیاز است نمایندگان صنفی در آن حضور جدیتری داشتهباشند، اما چنین اتفاقی نیفتاد. به نظر میرسد برخی قوانین عوض شده، اما ما هنوز نتایج این تغییرات را ندیدهایم و به همین دلیل من فکر میکنم که سازمان خیلی کار دارد که بخواهد به یک جای قابل قبول حداقلی برسد که کمیسیونها بتوانند در سازمان نقش مؤثری بازی کنند. در حال حاضر هم نظر کمیسیونها مشورتی است.
چرا امیدی به حل شدن این مشکل در سازمان ندارید؟ اگر سازمان بخواهد وارد این فضاها بشود راهی طولانی در پیش دارد و من به این دلیل امیدی ندارم که سازمان باید برای حل این مشکلات، تشکلسازی کند. همان کاری که ما در انجمن «آشنا» میکنیم. در حال حاضر گروههای مختلف در انجمن آشنا مصوب شده و خیلی جدی روی این موضوع کار میکنیم. این مصوبه بهتازگی تصویب شده و بر همین اساس من میخواهم در اینجا دربارهٔ مختصات انجمن آشنا بگویم و به دنبال معادل آنها در سازمان بگردم. من معتقدم فعالیتهای ما در سازمان هم باید تأثیر بگذارد؛ زیرا زمانی که در بازار یکهتاز و انحصاری هستید، خیلی از کارها را نمیکنید، ولی وقتی رقیب تراشیده میشود، مجبورید که اصلاح کنید وگرنه به گوشه رانده میشوید. تأسیس انجمن ما و انجمنهای معادل، سازمان را به فکر انداخته است. برخی از دوستان که سالها فکر میکردند با همین فرمان میتوانند پیش بروند امروز به این فکر افتادند که تغییراتی صورت دهند و اگر چنین نکنند مشتریان، اعضا و اعتبارشان را از دست میدهند. از سوی دیگر، فشاری که این انجمنها به سازمان وارد میکنند، اعضا را نسبت به سازمان مطالبهگر میکند. من به عنوان یک عضو سازمان، مطالبهگر سازمان هستم، اما امید ندارم که اتفاقات خیلی خوبی در سالهای پیش رو در سازمان داشتهباشیم. مگر تغییرات ساختاری در آدمها و کسانی که سازمان را میچینند، رخ دهد. داستان چیدمان افراد هیئتمدیرهٔ سازمان بارها پیش از این اتفاق افتاده و اگر لازم باشد من در زمان مناسبی میگویم که چه اتفاقاتی میافتد و چه کسانی پشت پردهٔ سازمان هستند و دارند آدمهای سازمان را میچینند و در آستانهٔ انتخابات به صورت دستوری افراد را حذف و جایگزین میکنند. هیئت مدیرهٔ جدید هم اینگونه شکل میگیرد. اتحادها و گروههای انتخاباتی به دستور و توصیه تشکیل میشود و یک گروه اینها را میچینند. الان نمیخواهید دربارهٔ آن صحبت کنید؟ اظهرمنالشمس است و همه میدانند. بحث هم فقط سازمان نیست. آدمهای غیرسازمان هم در این قضیه نقش دارند. آدمهایی که در جاهای دیگر ذینفوذ هستند و سعی میکنند از طریق وزارتخانههای مختلف آدمها را بچینند و آدمهای خودشان را بیاورند و درواقع بخش خصوصی را حیاط خلوت خودشان میکنند. از بالا تشخیص میدهند که الان اگر در یک NGO مانند سازمان نظام صنفی این آدمها باشند، خیلی بیخطرتر و همراهتر و همراستاتر هستند. زمانی که این اتفاق میافتد، شما هم نمیتوانید از سازمان انتظار زیادی داشتهباشید. برونداد سازمان برای اعضای آن است و یکی از مشکلاتی که در سازمان داریم، افرادی هستند که برای تصدی سمت هیئتمدیره انتخاب میشوند که در برخی موارد، تعداد زیادی از آنها تا قبل از انتخاب شدن اصلاً آدرس سازمان را هم بلد نبودند. تعداد کسانی که پیش از تصدی سمت هیئتمدیره با سازمان ارتباط داشتند و دغدغهٔ آن را داشتند در اقلیتاند. کسانی که سازمان را میچینند، استراتژیشان فقط استراتژی کسب رأی است و نه هیچچیز دیگر. افرادی را کاندیدای هیئتمدیره میکنند که صاحبان شرکتهای بزرگی باشند و بتوانند رأی بیشتری در هیئتمدیره بیاورند. در ابتدای کار این مسئله مطرح نمیشود که افراد انتخابشده چه فکر میکنند، چه استراتژی و برنامهای دارند و به چه میخواهند برسد. تنها مسئله مهم این است که این افراد از شرکتهای صاحبنام چیده شوند و اسمشان در انتخابات آورده شود تا بتوانند بگویند ما تعداد رأی بیشتری داریم.
به نظر شما چه مشکلات دیگری در ارتباط با عملکرد سازمان نظام صنفی وجود دارد؟ یکی دیگر از مشکلات سازمان این است که حالت الکترونی دارد؛ یعنی شرکت بزرگ 10 رأی و شرکت کوچک یک رأی دارد. معمولاً در انتخاباتها دیدهاید با ۵۰۰ تا ۷۰۰ رأی اعضا انتخاب میشوند. در انتخابات اخیر اعلام کردند که با ۹۰۰ رأی هیئت مدیره را انتخاب کردهاند و گفتند تعداد آرا را در این دوره سهبرابر کردند. در این انتخاب ۶۰۰ – ۵۰۰ رأی داشتن به معنای داشتن ۵۰ شرکت بزرگ است. کافی است که شما ۵۰ شرکت 10 رأیی داشتهباشید؛ این میتواند هیئتمدیره تعیین کند. درصورتی که سازمان به گفته خودشان چهار هزار عضو دارد. چرا ۵۰ شرکت باید بتوانند برای کل سازمان تهران تصمیم بگیرند و هیئتمدیره تعیین کنند؟ مگر ما اینجا سهامداری داریم؟ مگر اینها سهامی گذاشتهاند؟ شرکتهای بزرگ چه گُلی به سر سایر شرکتها زدهاند؟ شرکت ما هم یکی از دهرأییهاست، اما من این حرف را میزنم، چون روال غلط است. من هم 10 رأی دارم و ممکن است دوستان بگویند چرا شما استفاده نمیکنید؟ چون روش غلط است. چون دوستانی که ترکیب هیئتمدیره را میچینند ارتباطات خوبی با نیمهدولتیها و خصولتیها دارند و رأیهایشان را وسط میآورند و به واسطهٔ آن لابیهای خوبی هم میکنند. از آن طرف وزارتخانهها هم حمایت میکنند، برخی از دوستان هم از شرکتهای بزرگ نیمهدولتی هستند و زمانی که همه با هم جمع میشوند، میتوانند کاری کنند و به همین دلیل است که ما حرکت زیادی نمیتوانیم بکنیم؛ زیرا کسی هم که در هیئتمدیره مینشیند به دنبال رأی جمع کردن برای خودش است که تبدیل به برند شود و اسمش دربیاید. این مسئله که اعضای هیئتمدیره هر کدام در چند جلسه سازمان شرکت کردند و چه کاری برای ارتقای آن انجام دادند منتشر نمیشود و هرگز اعلام نشده که اگر یک نفر در جلسات شرکت نکرده، دلیل این شرکت نکردنهای مداومش چه بودهاست.
برخی شرکت در جلسات را دون شأن خود میدانند و تنها از برند سازمان استفاده میکنند. این افراد برخی به طور مشخص به دلیل گرفتار بودن نمیآیند و شرکت در این جلسات هم به شکل حضور نماینده نیست که بگوییم نمایندهشان را بفرستند. درنتیجه این مسئله، اتفاقی که میافتد تضعیف هر روزهٔ سازمان است و دلیل هم مشخص است؛ زیرا بسیاری از افرادی که انتخاب کردهاند، در سازمان حضور نخواهند داشت و دغدغهشان هم سازمان نیست. کسانی که در هیئتمدیرهٔ امسال هم انتخاب شدند، دغدغهشان نظام صنفی و دردشان درد اعضا نیست. آنها مسائل و لابیهای خودشان را دارند و مشکلاتشان را هم از طریق دولتیها حل میکنند و شاید در برخی موارد به دولتیها زور هم بگویند. به هر صورت میخواهم بگویم این هم مشکلاتی است که سازمان دارد و یکی دو تا هم نیست.
شما فکر میکنید سازمان برای برونرفت از این وضعیتی که میگویید چه کاری باید انجام دهد؟ من آرزو میکنم سازمان نظام صنفی رایانهای موفق شود، ولی امید چندانی به بهبود در این تشکیلات ندارم، اما سازمان اگر بخواهد موفق شود باید به دنبال ایجاد کارگروه باشد و این در حالی است که برونداد سازمان چنین چیزی را تأیید نمیکند. این در حالی است که شاید به نفع هیئتمدیره سازمان هم نباشد که این کار را بکند، اما انجمن آشنا خیلی جدی در حال کار کردن روی این موضوع است و ما هر هفته جلسات مداومی داریم که در آن مصوبات زیادی به تصویب میرسد. در حال حاضر ما منتظریم که مصوبات به اندازه کافی شود تا بتوانیم آنها را ارائه دهیم و فکر میکنم که داریم کمکم به موعد این کار نزدیک میشویم. ما در حال تشکیل کارگروههای تخصصی متعددی هستیم که اسامی آنها را در آینده اعلام خواهیم کرد. هدف ما این است که انجمنهای تخصصی را در بخش نرمافزار به وجود بیاوریم. این امکان وجود دارد که هریک از این کارگروهها در یک زمانی چنان بزرگ شوند که از آشنا جدا شوند، اما این مسئله برای ما دارای اهمیت نیست. ما میخواهیم به شکلی تشکلآفرینی کنیم که تشکلات حول و حوش منافع صنفی مشترکشان بتوانند کارهایی را برای خودشان انجام دهند. زمانی که ما تشکیل کارگروههای تخصصی را اعلام عمومی کردیم از فعالان صنفی هم درخواست کردیم که در این کارگروهها عضو شوند و فعالیتهای خودشان را سازماندهی کنند. کارگروههای تخصصی دیگری هم وجود دارد که کارگروههای سازمانی است و برای آنها هم کارگروههای داوری و بازاریابی گذاشتهایم. این فعالیتهایی است که در حال حاضر در انجمن انجام میشود و من فکر میکنم اعضای هیئتمدیرهٔ آشنا دغدغه صنفی دارند و تلاششان این است که انجمن رشد کند و همیشه هم پای کار خواهندماند. آنها به بهانهٔ کار و گرفتاری شخصی از شرکت در جلسات غافل نمیشوند و درواقع کار را خیلی جدی گرفتهاند. من فکر میکنم در آینده بتوانیم با شروع فعالیتهای کارگروهها و ظهور بیرونی فعالیتهایمان و کشاندن فعالیتهایمان به عرصهٔ عمومی تعداد اعضای زیادی را جذب کنیم. شما در انجمن آشنا با وزارتخانه یا برخی نهادهای راهبردی دیگر ارتباطاتی برقرار کردهاید. اما سؤال اینجاست که آشنا چقدر از سوی آنها به رسمیت شناخته شده و در حال حاضر چه فعالیتهای مشترکی با آنها انجام میشود؟ پیش از آن که انجمن آشنا ثبت شود، ۲ - ۳ سالی با وزارت ارتباطات، تعامل داشتیم و تبدیل به تشکلی شدهبودیم که نیمهرسمی و ثبتنشده بود، اما افراد فعالی در آن حضور داشتند. در این سالها با وجود آمدن و رفتن مدیران مختلف هم این ارتباط را با وزارت ارتباطات حفظ کردیم و آنها ما را به رسمیت میشناسند. در حال حاضر هم که رسماً انجمن آشنا در حال فعالیت است، ارتباطمان به نسبت سازمان با این نهادها خیلی نزدیکتر است و برخی فعالیتهای مشترک با آنها تعریف کردیم. اینکه این فعالیتها چه نتایجی را به بار میآورد قابلپیشبینی نیست و باید منتطر شویم ببینیم وزارت ارتباطات چه کار میکند. در حال حاضر ما چند طرح را همزمان پیش میبریم و زمانی که این فعالیتها رسمی شود، آنها را اعلام خواهیم کرد. ما به وزارت صنعت، معدن و تجارت هم نامههایی ارسال کردیم و دنبال این هستیم که با آنها ارتباطی برقرار کنیم. همچنین به وزارت دارایی نامه زدیم و نمایندگانی را معرفی کردیم که در هیئتهای حل اختلاف مالیاتی، باشند. برای وزارت کار و سازمان تأمین اجتماعی هم نامه زدیم و در حوزههای مختلف در حال فعالیت هستیم.
به نظر شما روند فعالیت آشنا تا چه حد تند یا کند بود؟ مشکل این بوده که محدودیت اعضا داشتیم. ما یکباره گازش را نگرفتیم که تند برویم و دلیلش این بود که ترسیدیم کنترل از دستمان خارج شود. ما بهتدریج با یک شیب ملایم برنامهریزیشده، رو به جلو حرکت میکنیم که روش درستی است. ما نمیخواهیم یکباره بادکنکی بزرگ شویم که نتوانیم سازمان را کنترل کنیم، بلکه میخواهیم با یک برنامهٔ مشخص این کار را بکنیم. از ابتدای سال آینده تبلیغاتمان را در بخش جذب اعضای جدید شروع میکنیم و بر همین اساس هم فراخوانهای زیادی خواهیم داد و تمایلمان این است که اعضای جدیدی را جذب کنیم.